«ان رسول الله صلی الله علیه وآله خرج الی تبوک واستخلف علیاً فقال اتخلفنی فی الصبیان والنساء قال الا ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لیس نبی بعدی» (صحیح البخاری، ج5، ص 129).
رسول خدا به غزوۀ تبوک رفت وعلی را خلیفۀ خود قرارداد، علی گفت آیا مرا با بچهها وزنها می گذاری؟ فرمود آیا راضی نمی شوی که منزلت تو به من منزلت هارون به موسی باشد بجز این که پیغمبری بعد از من نیست.
این حدیث به مقتضای عموم منزلت هر مقامی را که هارون نسبت به موسی داشته برای علی نسبت به رسول الله صلی الله علیه وآله ثابت میکند، غیر از مقام نبوت.
قرآن منزلتهای هارون نسبت به موسی را این گونه بیان می کند:
«وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی * هَارُونَ أَخِی* اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی * وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی (طه/30-32)
وَقَالَ مُوسَى لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»(اعراف/142)
1. وزارت: وزیر کسی است مسئولیت بار سنگین امیر را بر دوش می کشد. این مزلت برای علی در این روایت وروایات دیگر ثابت است.
2. برادری هارون باموسی بود، این مزلت برادری رسول خدا با علی به عقد اخوت محقق شده است.
3. شدت ارز: این منزلت برای علی ثابت می شود. در حدیث دیگر رسول خدا از خداوند درخواست نمود: که پشت اورا به حضرت علی محکم گرداند، واین در خواست مستجاب شد. (الدر المنثور ذیل تفسیر این آیه).
4. اصلاح امر: این مقام ومنزلت در امت رسول برای علی است.
5. شرکت در امر: این مقام به مقتضای این حدیث به جز نبوت برای علی ثابت است.
6. خلافت: به مقتضای این حدیث خلافت بلافصل برای علی ثابت است.